آمده بود مرخصی . داشتیم درباره ی منطقه حرف میزدیم
لا به لای صحبت گفتم : "کاش میشد من هم همراهت
به جبهه بیایم !" حرف دلم را زده بودم
لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد
گفت : "هیچ میدانی سیاهی چادر تو
از سرخی خون من کوبنده تر است
همین که حجابت را رعایت کنی
مبارزه ات را انجام داده ای
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.